دیگر منتظر کسی نیستمهر که آمد،ستاره از رویاهایم دزدید...هر که آمدسفیدی از کبوترانم چید!هر که آمدلبخند از لبهایم برید ،منتظر کسی نیستم،از سر خستگی در این ایستگاه نشستهام...